فرهنگ و کتاب
امام زمان را ناظر اعمال خود بدانیم
چنانچه در اتاقی دربسته باشیم و بدانیم که قدرت بزرگی پشت در ایستاده و سخنان ما علیه یا له خود را میشنود و ضبط مینماید و بموقع علیه ما به اجرا میگذارد چقدر حال ما فرق میکند و مواظب سخنان خود میشویم ؟ ---------- پس چرا حال ما نسبت به امام زمان چنین نیست در انجام آنچه بر له یا علیه اوست (1)(2)؟
زیرنویس :
1سایت– آیت الله بهجت از عارفان گرانقدر و بزرگ است که رهنمودهایش برای سلوک اخلاقی بسیار ساده بوده و دارای حلاوت خاص است و بیشتر از آنکه منطبق بر علم عرفان کلاسیک باشد , منطبق بر احکام شرع مقدس اسلام و دستورات ائمه معصومین است . عمل به دستورات و راهنمائیهای ایشان سختیها و مشقات دستورات بعضی از عرفا مانند چله نشینی و دوری از اجتماع و ... ندارد و فقط به همت و عمق اعتقاد و ایمان شخص متکی است و سریعا انسان را متحول میسازد . شاید بتوان گفت حتی نگاه به نمازخواندن ایشان , انسان را متحول و دگرگون میسازد چه برسد عمل به دستورات ایشان . انشاءالله در این ماه مبارک رمضان بتوانیم به دستورات اخلاقی ایشان کمی عمل کرده و آن تحول معنوی را احساس نمائیم .
2سایت – منظور این است که ما باید توجه داشته باشیم که امام زمان زنده بوده و بر حال ما نظاره گر است و کاری کنیم که او را شاد و راضی کند و کاری نکنیم که برعلیه رضایت ایشان باشد و ایشان از ما ناراضی بشوند.
آیا ریاضت و رهبانیت , عامل و فلسفه وجود حجاب است ؟
چنانکه میدانیم رهبانیت و دشمنی با لذت , جریانی بوده که در بسیاری از نقاط جهان وجود داشته است . از جمله مراکز آن در مشرق زمین ، هندوستان ، و در مغرب زمین , یونان بوده است . نحله " کلبی " که یکی از نحله های فلسفی است و در یونان رواج داشته است ، طرفدار " فقر " و مخالف لذت مادی بوده است (1)
یکی از علل پدید آمدن اینگونه افکار و عقاید ، تمایل بشر برای وصول به حقیقت است . این تمایل در بعضی افراد فوق العاده شدید است ، و اگر با این عقیده ضمیمه گردد که کشف حقیقت از برای روح ,آنگاه حاصل میشود که بدن و تمایلات بدنی وجسمانی مقهور گردد ، قهرا منجر به ریاضت و رهبانیت میگردد . به عبارت دیگر ،این اندیشه که وصول به حق جز از راه فنا و نیستی و مخالفت با هوای نفس میسرنیست ، علت اصلی پدید آمدن ریاضت و رهبانیت است .
علت دیگر پدیده ریاضت , آمیخته بودن لذات مادی به پاره ای از رنجهای معنوی است . بشر دیده است که همواره در کنار لذتهای مادی یک عده رنجهای روحی وجود دارد . مثلا دیده است که هر چند داشتن ثروت موجب یک سلسله خوشیها و کامرانیها است اما هزاران ناراحتیها و اضطرابها و تحمل ذلت ها در تحصیل و در نگهداری آن وجود دارد . بشر دیده است که آزادی و استغناء و علو طبع خود را به واسطه این لذات مادی از دست میدهد . از اینرو از همه آن لذات چشم پوشیده , تجرد و استغناء را پیشه خود ساخته است .
شاید در ریاضت هندی ، عامل اول ، و در فقر طلبی کلبی یونانی , عامل دوم بیشتر مؤثر بوده است . علل دیگری نیز برای پدید آمدن ریاضت و گریز از لذت ذکر کردهاند . ازآنجمله اینکه محرومیت و شکست در موفقیتهای مادی مخصوصا شکست در عشق ، سبب توجه به ریاضت میگردد . روح بشر پس از این نوع شکستها انتقام خود را از لذتهای مادی بدین صورت میگیرد که آنها را پلید میشناسد و فلسفه ای برای پلیدی آنهامیسازد .
افراط در خوشگذرانی و کامجوئی عامل دیگر توجه به ریاضت است . ظرفیت جسمانی انسان برای لذت محدود است . افراط در کامجوئی و لذات جسمانی و تحمیل بیش از اندازه ظرفیت بر بدن , موجب عکس العمل شدید روحی مخصوصا در سنین پیری میگردد , خستگی و سرخوردگی به وجود میآورد .
تأثیر این دو علت را نباید انکارکرد ولی مسلما اینها علت منحصر نمیباشند . تأثیر این دو علت بدین نحو است که پس از شکستها و عدم موفقیتها ، و یا خستگیها و فرسودگیها ، اندیشه وصول به حقیقت , در روح بیدار میگردد . توجه به مادیات و غرق شدن در اندیشه های مادی خود مانعی است برای اینکه انسان درباره ازلیت و ابدیت و حقیقت جاودانی بیاندیشد و در این جهت فکر و تلاش کند که از کجا آمدهام و در کجا هستم و به کجا میروم ؟ اما همینکه به واسطه شکست و یا خستگی ، حالت گریز و بی رغبتی نسبت به مادیات در روح پدید آمد ، اندیشه در مطلقات بلامزاحم مانده جان میگیرد . این دو عامل همیشه به کمک عامل اول سبب توجه به ریاضت میشود . والبته بعضی از افرادی که به سوی ریاضت کشیده میشوند تحت تأثیر این دو عامل میباشند نه همه آنها .
بررسی
اکنون ببینیم از نظر اسلام و طرزتفکری که اسلام به جهان عرضه داشته است آیا چنین تعلیل و توجیهی برای پوشش صحیح است ؟ .
اصولا اسلام با فکر ریاضت و رهبانیت سخت مبارزه کرده است و این مطلب را مستشرقین اروپائی هم قبول دارند . اسلام به نظافت تشویق کرده. پیغمبر اکرم شخصی را دید در حالی که موهایش ژولیده و جامه هایش چرکین بود و بدحال مینمود , . فرمود : " « من الدین المتعة » " (2) یعنی تمتع و بهره بردن از نعمتهای خدا جزو دین است . و هم آنحضرت فرمود : " بئس العبدالقاذوره " ( 3 ) یعنی بدترین بنده , شخص چرکین و کثیف است" . امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : ": ان الله جمیل یحب الجمال " (4) یعنی خداوند زیبا است و زیبائی را دوست میدارد . امام صادق فرمود : " خداوند زیبا است و دوست میدارد که بنده ای خودرا بیاراید و زیبا نماید و بر عکس ، فقر را و تظاهر به فقر را دشمن میدارد . اگر خداوند نعمتی به شما عنایت کرد باید اثر آن نعمت در زندگی شما نمایان گردد . به آنحضرت گفتند چگونه اثر نعمت خدا نمایان گردد ؟ فرمود به اینکه جامه شخص نظیف باشد ، بوی خوش استعمال کند ، خانه خود را با گچ سفید کند ، بیرون خانه را جاروب کند ، حتی پیش از غروب چراغها را روشن کند که بر وسعت رزق میافزاید (5)
در قدیمی ترین کتابهائی که در دست داریم مانند " کافی " که یادگارهزار سال پیش است ، بحثی تحت عنوان " باب الزی و التجمل " وجود دارد . اسلام به کوتاه کردن و شانه کردن مو و به کار بردن بوی خوش و روغن زدن به سر , سفارشهای اکید کرده است .
عده ای از اصحاب رسول اکرم به خاطر اینکه بهتر و بیشتر عبادت کنند و از لذات روحانی بهره مند شوند ترک زن و فرزند کردند ، روزها روزه میگرفتند و شبهاعبادت میکردند . همینکه رسول خدا آگاه شد آنها را منع کرد و گفت من که پیشوای شما هستم چنین نیستم ، بعضی روزها روزه میگیرم ، بعضی روزها افطار میکنم ، قسمتی از شب را عبادت میکنم و قسمتی دیگر نزد زنهای خود هستم . همین عده از رسول خدا اجازه خواستند که برای اینکه ریشه تحریکات جنسی را از وجود خود بکنند ، خود را اخته کنند . رسول اکرم اجازه نداد ، فرمود در اسلام این کارها حرام است .
دستور کوتاه کردن لباس - برخلاف معمول اعراب که لباسهایشان به قدری بلند بودکه زمین را جاروب میکرد - به خاطر نظافت است که در اولین آیات نازله بر رسول اکرم بیان شده است : « و ثیابک فطهر »(6)
همچنین استحباب پوشیدن جامه سفید , یکی به خاطر زیبائی است و دیگر به خاطر پاکیزگی است ، زیرا لباس سفید چرک رابهتر نمایان میسازد و به همین موضوع در روایات اشاره شده است : « البسواالبیاض فانه اطیب و اطهر » . ( 7 ) رسول اکرم هنگامی که میخواست نزد اصحابش برود به آئینه نگاه میکرد ، موهای خود را شانه و مرتب میساخت و میگفت خداوند دوست میدارد بنده اش را که وقتی که به حضور دوستان خود میرود خود راآماده و زیبا سازد ( 8 ) . ، یعنی لباس سفید بپوشد که زیباتر و پاکیزه تر است .
اسلام التذاذ و کامجوئی زن و شوهر از یکدیگر را نه تنها تقبیح نکرده است ،ثوابهائی هم برای آن قائل شده است . شاید برای یک نفر فرنگی شگفت انگیز باشداگر بشنود اسلام مزاح و ملاعبه زن و شوهر ، آرایش کردن زن برای شوهر ، پاکیزه کردن شوهر , خود را , برای زن مستحب میداند(9) . در قدیم که به پیروی از کلیسا همه گونه التذاذات شهوانی را تقبیح میکردند ، این حرفها را تخطئه کرده حتی مسخره میدانستند . اسلام التذاذات جنسی در غیر محدوده ازدواج قانونی را به شدت منع فرموده است و آن خود فلسفه خاصی دارد که بعد توضیح خواهیم داد ، ولی لذت جنسی در حدود قانون را تحسین کرده است تا جائی که فرموده دوست داشتن زن ازصفات پیغمبران است : « من اخلاق الانبیاء حب النساء » (10) در اسلام زنی که درآرایش و زینت خود برای شوهر کوتاهی کند ، نکوهش شده است کما اینکه مردانی که در ارضاء زن خود کوتاهی میکنند نیز نکوهش شدهاند .
حسن بن جهم میگوید : بر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام وارد شدم ، دیدم خضاب فرموده است . گفتم رنگ مشکی به کار برده اید ؟ فرمود : بلی ، خضاب و آرایش در مرد موجب افزایش پاکدامنی در همسر او است . برخی از زنان به این جهت که شوهرانشان خود را نمیآرایند ، عفاف را از دست میدهند(11) حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که : « تنظفوا و لا تشبهوابالیهود » . یعنی نظیف باشید و خودتان را شبیه به یهود نکنید . بعد فرمود زنان یهودی که زناکار شدند بدان جهت بود که شوهرانشان کثیف بودند و مورد رغبت واقع نمیشدند . خودتان را پاکیزه کنید تا زنانتان به شما راغب گردند .
پاورقی :
1 مولف - سرسلسله کلبیون یکی از شاگردان سقراط است به نام " انتیس طینس " . او مانند استاد خود غایت وجود را در کسب فضیلت دانست ولی فضیلت را در ترک همه تمتعات جسمانی و روحانی میدانست . گفته اند : " از این جهت او و پیروانش را کلبیون میگفتند که گفتگوهای " انتیس طینس " در محلی از شهر آتن واقع میشد که به مناسباتی آنجا را " سگ سفید " میخواندند . و نیز به سبب اینکه پیروان او در شیوه انصراف از دنیا و اعراض از علائق دنیوی چنان مبالغه کردند که از آداب و رسوم معاشرت و لوازم زندگانی متمدن نیز دست برداشته حالت دام و دد (12) اختیار نمودند ، با لباس کهنه و پاره و سر وپای برهنه و موی ژولیده ( مانند هیپیهای عصر ما ) میان مردم میرفتند و درگفتگو هر چه بر زبان میگذشت بی ملاحظه میگفتند ، بلکه در زخم زبان اصرارداشتند و به فقر و تحمل رنج و درد ، سرفرازی میکردند و همه قیود و حدودی که مردم در زندگانی اجتماعی بدان مقید شده اند ترک کرده حالت طبیعی را پیشه خودساخته بودند " . ( سیر حکمت در اروپا ، جلد اول صفحه 70 ) .
2 مولف - وسائل جلد اول صفحه 277
3 و 4 مولف – وسائل جلد اول صفحه 277
5 مولف -وسائل جلد اول صفحه 278
6 مولف -جامه های خویش را پاکیزه گردان . سوره المدثر ، آیه 4
7مولف - وسائل ، جلد اول صفحه 280
8 مولف - وسائل ، جلد اول صفحه . 278
9 سایت - یعنی شوهر , خودش را برای زنش نظیف و پاکیزه نماید .
10 مولف - وسائل الشیعه جلد 3 صفحه . 3
11 مولف - کافی جلد 5 صفحه 567
12 سایت - منظور , حیوانات اهلی و وحشی می باشد .
موعود در آیین مسیحیت
در آیین مسیحیت، وکتابهاى مقدس این آیین نیز، بشارتهاى بیشتر وروشنترى، درباره موعود آخرُ الزَّمان، رسیده است. وعلت آن، یکى قرب زمان است ، زیرا با ظهور حضرت مسیح(علیه السلام)، زمان در مقیاس کلى، به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) نزدیکتر شده است. علت دیگر، تحریف کمترى است که در این آثار پدید آمده است. (1)و این نیز از جهتى به زمان مربوط مى شود؛ زیرا از دوره نزول وصدور آثار مقدس یهود، زمان بسیار بیشترى مى گذرد، تا دوره نزول وصدور آثار مقدس مسیحیت. این امر باعث شده است، تا دست تحریف وپوشیده دارى (1)، در این آثار، به اندازه آثار یهود فرصت کار نیابد، اگر چه علماى مسیحى نیز در این باره کوشش بسیار کردند، ودر تأیید یا ردِّ انجیلها، به این مسائل نیز توجه داشتند، و(انجیل بَرنابا) را کمتر تأیید کردند.
به هر حال، در آثار دینى مسیحیت نیز، این بشارتها آمده است. در اینجا، به چند کتاب، که در آنها بشارتها واشارتهایى درباره ظهور آخرُ الزَّمان آمده است، اشاراتى مى کنیم: انجیل مَتّى . انجیل لُوقا. انجیل مَرْقُس. انجیل بَرنابا.مکاشفات یوحَنّا.
1 سایت - مطالب سیاه رنگ , مطالب اضافی متن بوده که تاثیری در رساندن مفهوم ندارد و بخاطر رعایت اختصار و حفظ امانت به این رنگ نمایش داده شده است
موعود در آیین یهود
اگر به مطالب کتاب (نَبُوئِتْ هَیلدْ) (وحى کودک) استناد کنیم، به مطالب بسیارى، درباره ظهور پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، وبه قسمتهایى از تاریخ واحوال پیامبر، وحوادث مربوط به بعثت، وپاره اى از علائم آخرُ الزَّمان، ورجعت، واشاراتى به شخصیت حضرت حُجَّت بن الحسن المَهدى(علیه السلام)، وحتى اشاراتى درباره واقعه عاشورا، دست خواهیم یافت.(بشارات عهدین ، ص7 به بعد)
اگر در مجموع آنچه در آثار مقدس یهودى آمده است تأمل شود، چهره سه موعود، در آنها ترسیم می شود:حضرت مسیح (علیه السلام).حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم).حضرت مهدى(علیه السلام).اینک نام چند کتاب از کتابهاى یهودیت وعهد عتیق، که در آنها سخنانى درباره موعود آمده است: کتاب دانیال پیامبر.اینهم یک خباثت وپستى دیگر برخى از آنان که حتى در آخر الزمان نیز تسلیم حق نمى شوند، بلکه در زمره هواداران دجال در مى آیند. (1) کتاب حَجّى(حَکّا) یپیامبر, کتاب صَفَنِیاى پیامبر,کتاب اِشَعْیاى پیامبر.همچنین در کتاب زبور حضرت داود(علیه السلام) نیز، در این باره، مطالبى ذکر شده است، چنانکه (قرآن کریم)، از(زبور) وذکر غلبه صالحان درآن سخن گفته است:(وَلَقَد کَتَبْنا فى الزَّبور، مِن بَعدِ الذِّکر، اَنَّ الاَرضَ یرِثُها عِبادى الصّالِحًون(2) ).
1 سایت - مطالب سیاه رنگ , مطالب اضافی متن بوده که تاثیری در رساندن مفهوم ندارد و بخاطر رعایت اختصار و حفظ امانت به این رنگ نمایش داده شده است
2 سایت - آیه 105 سوره انبیاء ترجمه : ما پس از ذکر , در زبور نوشتیم که زمین به بندگان صالح ما به ارث خواهد رسید
علل حجاب
در باب علت پیدا شدن حجاب نظریات گوناگونی ابراز شده است و غالبا این علتها برای ظالمانه یا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذکر شده است . ما مجموع آنها را ذکر میکنیم. نظریاتی که به دست آورده ایم بعضی فلسفی و بعضی اجتماعی و بعضی اخلاقی و بعضی اقتصادی و بعضی روانی است که ذیلا ذکر میشود :
1_ میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفی (
- 2عدم امنیت و عدالت اجتماعی ( ریشه اجتماعی(
3- پدرشاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروی وی در جهت منافع اقتصادی مرد ( ریشه اقتصادی (
4 - حسادت و خودخواهی مرد ( ریشه اخلاقی (
5 - عادت زنانگی زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزی کم دارد ، به علاوه مقررات خشنی که در زمینه پلیدی او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است ( ریشه روانی)
علل نامبرده یا به هیچ وجه تأثیری در پیدا شدن حجاب در هیچ نقطه از جهان نداشته است و بی جهت آنها را به نام علت حجاب ذکر کرده اند و یا فرضا در پدید آمدن بعضی از سیستمهای غیر اسلامی تأثیر داشته است , در حجاب اسلامی تأثیر نداشته است یعنی حکمت و فلسفه ای که در اسلام سبب تشریع حجاب شده نبوده است .
همانطور که ملاحظه میشود مخالفان حجاب گاهی آن را زائیده یک طرز تفکر فلسفی خاص درباره جهان و لذات جهان معرفی میکنند و گاهی ریشه سیاسی و اجتماعی برای آن ذکر میکنند و گاهی آنرا معلول علل اقتصادی میدانند و گاهی جنبه های خاص اخلاقی یا روانی را در پدید آمدن آن دخالت میدهند 1) سایت)
ما هر یک از این علل را ذکر و سپس انتقاد میکنیم و ثابت میکنیم که اسلام در فلسفه اجتماعی خود به هیچیک از این جهات نظر نداشته است و هیچیک از آنها با مبانی مسلم و شناخته شده اسلام وفق نمیدهد و در خاتمه به یک علت اساسی اشاره میکنیم که از نظر ما موجه ترین آنها به شمار میرود .
---------------------------
1سایت - به خاطر مختصرکردن متن و نیز حفظ امانت در نقل قول , نوشته هایی که غیر لازم یا تکراری بودند سیاه رنگ شده اند .
علت حجاب
مخالفان حجاب سعی کرده اند جریانات ظالمانه ای را به عنوان علت پیدا شدن حجاب ذکر کنند ، و در این جهت میان حجاب اسلامی و غیر اسلامی فرق نمیگذارند ، چنین وانمود میکنند که حجاب اسلامی نیز از همین جریانات ظالمانه سرچشمه میگیرد .
حجاب در ملل مختلف(2)
به هر حال آنچه مسلم است اینست که قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست ، اما اینکه حدود حجاب اسلامی با حجابی که در ملل باستانی بود یکی است یا نه ؟ و دیگر اینکه علت و فلسفه ای که از نظر اسلام حجاب را لازم میسازد همان علت و فلسفه است که در جاهای دیگر جهان منشأ پدید آمدن حجاب شده است یا نه ؟ مطالبی است که در قسمتهای بعدی به تفصیل درباره آنها سخن خواهیم گفت .